چند قطعه شعر زیبا در وصف افا جونمون
با خنده ی خود به درد ما خاتمه ای
زیبا تر از این نام ندیدم به جهان
سید علی الحسینی الخامنه ای
تا منتظر مهدی عالم گیریم
از گوشه چشمان تو خط می گیریم
ما گوش به فرمان تو هستیم آقا
اصلا تو بگو بمیر ما می میریم
بفرمایید داخل...
★★★ شناخت و بررسي شيطان پرستي satanism★★★

جانم به فدایش...
طعنه و خنده به اشعار و شعارم بزنید
تیر غم بر دل دیوانه و زارم بزنید
در حفاظت ز امیرم علی خامنه ای
می شوم میثم تمار به دارم بزنید
ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم / در ره عشق جگر دار تر از صد مردیم
هر زمان عطر خمینی به سر افتد ما را / دور سید علی خامنه ای میگردیم
برای دیدن کل متن به ادامه مطلب بروید
سروده های آقا سید علی خامنه ای (مدظله العالی)
شعر اول:
سر خوش ز سبوي غــم پنهاني خويشم
چـون زلـف تـو سـرگرم پريشاني خويشم
در بزم وصــال تو نـگويـم ز کــم و بيـــــش
چـون آيـنـه خـو کـرده بـه حيراني خويشم
لــب بـــاز نـکردم بـه خروشـي و فـغـانـي
من مـحـرم راز دل طـــوفـانـي خويشم
يک چند پشيمان شدم از رندي و مستي
يک عـمـر پـشيـمـان ز پـشيـماني خويشم
.....
متن کامل را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید
شعری منتشر نشده از شهریار خطاب به امام خامنه ای
رشگم آید كه تو حیدر بابا
بوسی آن دست كه خود دست خداست
راستان دست چپ از وی بوسند
كه خدا بوسد از او دست براست
در امامت به نماز جمعه
صد هزارش بخدا دست دعاست
من بیان هنرم، یك دل و بس
او عیان هنر از سر تا پاست
او شب و روز برای اسلام
پای پویا و زبان گویاست
او چه بازوی قوی و محكم
با امامی كه ره و رهبر ماست
شهریارا سری افراز به عرش
كو نگاهیش به (حیدربابا) ست
تبریز- دوازدهم ذیالحجه/ 1407 هجری قمری مطابق هفدهم امرداد /1366 شمسی
سیدمحمدحسین شهریار (در هشتاد و دو سالگی)
پیامک درباره حضرت آقا امام خامنه ای

در باب خیال و خم ابروی کهای
گفتند بگو؛ به قصد قربت گفتم
سید علی الحسینی الخامنهای

هر کس ز ولایت و ولیّ دور شود
همسایه ی دشمن است و منفور شود!
پروانه صفت، گِرد ِعلی میگردیم
تا دیده ی هر فتنه گری کور شود!

پرسید زمن رفیق با تجربه ای
ای بر لب تو ز دوست هر زمزمه ای
محبوب تو کیست؟ بی تأمل گفتم
سید علی حسینی خامنه ای

ما از خم پرجوش ولایت مستیم
عهدی ازلی با ره مولا بستیم
بنگر که وظیفه چیست در این میدان
ما افسر جنگ نرم آقا هستیم

رهبر نشوی تنها، من یار تو می گردم
وز جرگه عشاقت سردار تو می گردم
گر لشکر سفیانها از غرب به پا خیزد
در قحطی انسان ها عمار تو می گردم
از طعنه اشعث ها خون است دلت مولا
تبدار غمت هستم بیمار تو می گردم
با جرم ولای تو گر بر سر دار آیم
مدح تو کنم بر دار، تمار تو می گردم
این من نه منم تنها، آید زبسیج آوا
رهبر نشوی تنها، من یار تو می گردم